معنی فارسی oversaliva
B1افزایش غیرطبیعی در تولید بزاق، معمولاً نتیجهای از غذا یا تحریکات مختلف.
Excessive saliva production, often due to food or various stimuli.
- NOUN
example
معنی(example):
بعد از وعده غذایی، متوجه مقداری بزاق بیش از حد روی بشقاب شدم.
مثال:
After the meal, I noticed some oversaliva on the plate.
معنی(example):
بزاق بیش از حد میتواند تجربهای ناخوشایند در حین هضم باشد.
مثال:
Oversaliva can be an uncomfortable experience during digestion.
معنی فارسی کلمه oversaliva
:
افزایش غیرطبیعی در تولید بزاق، معمولاً نتیجهای از غذا یا تحریکات مختلف.