معنی فارسی oversaturated
B1بسیار اشباع شده، به وضعیتی گفته میشود که کیفیت به دلیل زیاد بودن، کاهش مییابد.
Being excessively saturated; having too much of something, leading to a decrease in quality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بازار به شدت اشباع شد و فضای کمی برای ورود جدیدها باقی ماند.
مثال:
The market became oversaturated, leaving little room for new entries.
معنی(example):
رنگهای اشباع شده، تابلوی نقاشی را گیجکننده کرده بودند.
مثال:
The oversaturated colors made the painting overwhelming.
معنی فارسی کلمه oversaturated
:
بسیار اشباع شده، به وضعیتی گفته میشود که کیفیت به دلیل زیاد بودن، کاهش مییابد.