معنی فارسی oversaved

B1

زمانی که شخصی به طور غیرمعمولی پول پس انداز کرده و هنوز مقدار زیادی پول دارد.

Having saved too much money, leading to uncertainty about spending it.

example
معنی(example):

او بیش از حد پس انداز کرده بود و نمی‌دانست چگونه از پول اضافی خود استفاده کند.

مثال:

She had oversaved and was unsure how to spend her extra money.

معنی(example):

پس از سال‌ها پس انداز بیش از حد، او بالاخره برای خود یک تعطیلات ترتیب داد.

مثال:

After years of oversaved funds, he finally treated himself to a vacation.

معنی فارسی کلمه oversaved

: معنی oversaved به فارسی

زمانی که شخصی به طور غیرمعمولی پول پس انداز کرده و هنوز مقدار زیادی پول دارد.