معنی فارسی overscatter

B1

بیش از حد پخش کردن به معنای پراکندن اجسام یا مواد به طور غیرمنظم و بیش از اندازه در یک فضا.

To distribute or spread too widely or in a disorganized manner.

example
معنی(example):

او تمایل داشت که وسایلش را در سرتاسر اتاق بیش از حد پخش کند.

مثال:

She tended to overscatter her belongings all over the room.

معنی(example):

پخش بیش از حد رنگ‌ها توسط هنرمند باعث شد که نقاشی به هم ریخته به نظر برسد.

مثال:

The artist's overscatter of colors made the painting chaotic.

معنی فارسی کلمه overscatter

: معنی overscatter به فارسی

بیش از حد پخش کردن به معنای پراکندن اجسام یا مواد به طور غیرمنظم و بیش از اندازه در یک فضا.