معنی فارسی overscrupling

B1

عمل تردید کردن بیش از حد که منجر به ناتوانی در اتخاذ تصمیم می‌شود.

The act of excessively hesitating, leading to an inability to make a decision.

example
معنی(example):

تردید بیش از حد او مانع از انتخاب کردنش شد.

مثال:

Her overscrupling prevented her from making a choice.

معنی(example):

تردید بیش از حد می‌تواند در محیط‌های سریع‌السیر زیان‌آور باشد.

مثال:

Overscrupling can be detrimental in fast-paced environments.

معنی فارسی کلمه overscrupling

: معنی overscrupling به فارسی

عمل تردید کردن بیش از حد که منجر به ناتوانی در اتخاذ تصمیم می‌شود.