معنی فارسی overscrupulous
B2بیش از حد دقیق و حساس به جزئیات و قوانین، بهگونهای که ممکن است سبب مشکلات یا کندی کار شود.
Excessively meticulous or careful, often leading to unnecessary delays.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Excessively scrupulous.
example
معنی(example):
او درباره پیروی از قوانین بسیار وسواسی بود.
مثال:
She was overscrupulous about following the rules.
معنی(example):
بسیار وسواسی بودن گاهی میتواند روند تصمیمگیری را کند کند.
مثال:
Being overscrupulous can sometimes slow down the decision-making process.
معنی فارسی کلمه overscrupulous
:
بیش از حد دقیق و حساس به جزئیات و قوانین، بهگونهای که ممکن است سبب مشکلات یا کندی کار شود.