معنی فارسی oversententious

B2

بیش از حد پرمغز، به معنای ابراز نظرات اخلاقی و فلسفی به شکلی سنگین و ملال آور.

Excessively full of maxims or moral precepts.

example
معنی(example):

سخنرانی او بیش از حد پرمغز و اخلاقی بود.

مثال:

His speech was oversententious and overly moralistic.

معنی(example):

یک رویکرد بیش از حد پرمغز می‌تواند تماشاچیان را دور کند.

مثال:

An oversententious approach can alienate the audience.

معنی فارسی کلمه oversententious

: معنی oversententious به فارسی

بیش از حد پرمغز، به معنای ابراز نظرات اخلاقی و فلسفی به شکلی سنگین و ملال آور.