معنی فارسی oversexed
B1بیش از حد به مسایل جنسی علاقهمند یا متمایل.
Having an excessive sexual desire or preoccupation.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a greater than normal sexual appetite
example
معنی(example):
برخی از افراد میگویند که او به خاطر رفتارهایش بیش از حد جنسی است.
مثال:
Some people say that he is oversexed due to his behavior.
معنی(example):
شخصیت بهعنوان فردی با تمایل جنسی زیاد نشان داده شده است که همیشه به دنبال توجه است.
مثال:
The character was portrayed as oversexed, seeking attention all the time.
معنی فارسی کلمه oversexed
:
بیش از حد به مسایل جنسی علاقهمند یا متمایل.