معنی فارسی overshadow
B2 /ˌoʊ.vɚˈʃæd.oʊ/سایه انداختن، چیزی را تحت‌الشعاع قرار دادن یا مهم‌تر از آن نشان دادن.
To appear more prominent or important than someone or something else.
- verb
verb
معنی(verb):
To obscure something by casting a shadow.
معنی(verb):
To dominate something and make it seem insignificant.
معنی(verb):
To shelter or protect.
example
معنی(example):
ابرهای تیره روز آفتابی را سایه انداختند.
مثال:
The dark clouds overshadowed the sunny day.
معنی(example):
دستاوردهای او بر دستاوردهای همتایانش سایه افکند.
مثال:
Her achievements overshadowed those of her peers.
معنی فارسی کلمه overshadow
:
سایه انداختن، چیزی را تحت‌الشعاع قرار دادن یا مهم‌تر از آن نشان دادن.
