معنی فارسی overslowly
B1آرامی بیش از حد در انجام کاری که ممکن است موانع ایجاد کند.
To perform an action at a speed that is too slow, leading to difficulties.
- ADVERB
example
معنی(example):
او خیلی آرام صحبت کرد و باعث شد دیگران سخت بفهمند.
مثال:
He spoke overslowly making it hard for others to understand.
معنی(example):
اگر خیلی آرام بخوانید، ممکن است نکات اصلی داستان را فراموش کنید.
مثال:
If you read overslowly, you might forget the story's main points.
معنی فارسی کلمه overslowly
:
آرامی بیش از حد در انجام کاری که ممکن است موانع ایجاد کند.