معنی فارسی oversolemnity
B1وضعیتی که در آن چیزی بیش از حد جدی و بیروح به نظر برسد.
The state or quality of being excessively serious.
- NOUN
example
معنی(example):
جدیت بیش از حد رویداد باعث شد که کسلکننده به نظر برسد.
مثال:
The oversolemnity of the event made it seem dull.
معنی(example):
آنها از جدیت بیش از حد برنامههای جشنواره انتقاد کردند.
مثال:
They criticized the oversolemnity of the festival proceedings.
معنی فارسی کلمه oversolemnity
:
وضعیتی که در آن چیزی بیش از حد جدی و بیروح به نظر برسد.