معنی فارسی overspent
B1بیش از حد خرج کردن در گذشته، به معنای استفاده از پول بیشتر از آنچه که برنامهریزی شده است.
Spent more money than was available or budgeted.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To spend too much money; especially, to spend more than one earns.
مثال:
To get out of debt, first keep a budget and be careful not to overspend.
adjective
معنی(adjective):
Exhausted; excessively fatigued.
example
معنی(example):
او در ماه گذشته بودجهاش را بیش از حد خرج کرده بود.
مثال:
He had overspent his budget last month.
معنی(example):
پس از اینکه متوجه شد بیش از حد خرج کرده، تصمیم به صرفهجویی گرفت.
مثال:
After realizing he had overspent, he decided to save money.
معنی فارسی کلمه overspent
:
بیش از حد خرج کردن در گذشته، به معنای استفاده از پول بیشتر از آنچه که برنامهریزی شده است.