معنی فارسی overstaffed
B1وضعیت یا حالتی که در آن بیش از حد لازم برای یک دوره یا موقعیت خاص نیروی کار وجود دارد.
Having more staff than required for the work at hand, leading to potential inefficiencies.
- verb
verb
معنی(verb):
To furnish with too many staff.
example
معنی(example):
شرکت دارای کارکنان زیاد است که بر روی سودآوری آن تأثیر میگذارد.
مثال:
The company is overstaffed, which affects its profitability.
معنی(example):
یک دفتر دارای کارکنان زیاد میتواند به کاهش روحیه کارکنان منجر شود.
مثال:
An overstaffed office can lead to decreased employee morale.
معنی فارسی کلمه overstaffed
:
وضعیت یا حالتی که در آن بیش از حد لازم برای یک دوره یا موقعیت خاص نیروی کار وجود دارد.