معنی فارسی overstitching
B1عمل دوختن بیش از حد که میتواند موجب آسیب یا کیفیت پایین سازد.
The act of sewing stitches that are too close together, potentially causing damage.
- verb
verb
معنی(verb):
To sew with these stitches
example
معنی(example):
دوخت بیش از حد میتواند در طول زمان پارچه را تضعیف کند.
مثال:
Overstitching can weaken the fabric over time.
معنی(example):
او از دوخت بیش از حد خودداری کرد تا یکپارچگی پارچه حفظ شود.
مثال:
She avoided overstitching to maintain the fabric's integrity.
معنی فارسی کلمه overstitching
:
عمل دوختن بیش از حد که میتواند موجب آسیب یا کیفیت پایین سازد.