معنی فارسی overstoutly
B2به شیوهای بسیار تند و بیپروا صحبت کردن یا عمل کردن.
In a manner that is overly bold or assertive.
- ADVERB
example
معنی(example):
او درباره دستاوردهایش با تندی صحبت کرد.
مثال:
She spoke overstoutly about her achievements.
معنی(example):
اظهارات تند او اغلب دیگران را ناراحت میکرد.
مثال:
His overstoutly statements often made others uncomfortable.
معنی فارسی کلمه overstoutly
:
به شیوهای بسیار تند و بیپروا صحبت کردن یا عمل کردن.