معنی فارسی overstretch
B1بیش‌ازحد دراز کردن، اشاره به وضعیتی دارد که در آن چیزی بیشتر از حد توانش خواسته می‌شود یا به کار گرفته می‌شود.
To extend or stretch something beyond its capacity or limit.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The act of stretching something too far or beyond available resources.
verb
معنی(verb):
To stretch too far.
معنی(verb):
To stretch over something.
example
معنی(example):
مطمئن شوید که در تعطیلات بودجه‌تان را بیش‌ازحد دراز نکنید.
مثال:
Make sure not to overstretch your budget during the holidays.
معنی(example):
بیش‌ازحد دراز کردن می‌تواند باعث فشار مالی و جسمی شود.
مثال:
Overstretching can cause both financial and physical strain.
معنی فارسی کلمه overstretch
:
بیش‌ازحد دراز کردن، اشاره به وضعیتی دارد که در آن چیزی بیشتر از حد توانش خواسته می‌شود یا به کار گرفته می‌شود.
