معنی فارسی overstrung

B1

نگرانی یا فشار بیش از حد، معمولاً به دلیل استرس یا توقعات زیاد.

Feeling tense or overly anxious.

adjective
معنی(adjective):

Excessively tense or nervous

معنی(adjective):

Strung too tightly

example
معنی(example):

او قبل از ارائه بزرگ احساس فشار و اضطراب می‌کرد.

مثال:

He was feeling overstrung before the big presentation.

معنی(example):

او بعد از رویدادهای هفته گذشته کمی تحت فشار است.

مثال:

She is a bit overstrung after the last week's events.

معنی فارسی کلمه overstrung

: معنی overstrung به فارسی

نگرانی یا فشار بیش از حد، معمولاً به دلیل استرس یا توقعات زیاد.