معنی فارسی oversubtle
B2زیاد زیرکانه یا ظریف به گونه‌ای که ممکن است نادیده گرفته شود.
Excessively subtle, to the point of being difficult to notice or understand.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Excessively subtle.
example
معنی(example):
پیام هنرمند به قدری زیرکانه بود که بسیاری از بینندگان آن را از دست دادند.
مثال:
The artist's message was so oversubtle that many viewers missed it.
معنی(example):
اشارات زیرکانه او مربط نبود و به جای کمک، گیج‌کننده بود.
مثال:
His oversubtle hints were confusing rather than helpful.
معنی فارسی کلمه oversubtle
:
زیاد زیرکانه یا ظریف به گونه‌ای که ممکن است نادیده گرفته شود.
