معنی فارسی oversubtly
B1به صورت غیرمستقیم و بسیار ظریف، به طوریکه حساسیت یا توجه زیاد را جلب نکند.
In a manner that is subtle to an excessive degree.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور غیرمستقیم در طول مکالمه به احساساتش اشاره کرد.
مثال:
She oversubtly hinted at her feelings during the conversation.
معنی(example):
تعریفهای او به طور غیرمستقیم به عنوان شوخیها پنهان شده بودند.
مثال:
His compliments were oversubtly disguised as jokes.
معنی فارسی کلمه oversubtly
:
به صورت غیرمستقیم و بسیار ظریف، به طوریکه حساسیت یا توجه زیاد را جلب نکند.