معنی فارسی overtask
B1واگذاری کارهای زیاد به دیگران، بهخصوص بیش از حد توان آنها.
To assign too many tasks, leading to an overload.
- verb
verb
معنی(verb):
To task too heavily; to give someone or something too many tasks; to overburden.
example
معنی(example):
شما باید از واگذاری کارهایی که خیلی چالشبرانگیز هستند، اجتناب کنید.
مثال:
You should avoid overtaking tasks that are too challenging.
معنی(example):
مدیر تمایل دارد که به تیم خود با کارهای زیادی فشار بیاورد.
مثال:
The manager tends to overtaking their team with too many tasks.
معنی فارسی کلمه overtask
:
واگذاری کارهای زیاد به دیگران، بهخصوص بیش از حد توان آنها.