معنی فارسی overtaxation
B1وضع مالیات بیش از حد، که باعث ایجاد فشار بر اقتصاد و وضعیت مالی افراد میشود.
The act of taxing someone excessively.
- noun
noun
معنی(noun):
Excessive taxation
example
معنی(example):
بیش مالیات گرفتن میتواند به افت اقتصادی منجر شود.
مثال:
Overtaxation can lead to economic decline.
معنی(example):
بسیاری استدلال میکنند که بیش مالیات گرفتن به توسعه کسبوکار آسیب میزند.
مثال:
Many argue that overtaxation harms business development.
معنی فارسی کلمه overtaxation
:
وضع مالیات بیش از حد، که باعث ایجاد فشار بر اقتصاد و وضعیت مالی افراد میشود.