معنی فارسی overteaching
B1فرایند یا عمل آموزش بیش از حد دانشآموزان به گونهای که یادگیری مستقل و خلاقیت به چالش کشیده شود.
The act of teaching too much or too extensively, which can stifle independent thinking.
- NOUN
example
معنی(example):
آموزش بیش از حد میتواند مانع از تفکر مستقل دانشآموزان شود.
مثال:
Overteaching can prevent students from thinking independently.
معنی(example):
ریسک آموزش بیش از حد این است که ممکن است خلاقیت را سرکوب کند.
مثال:
The risk of overteaching is that it may stifle creativity.
معنی فارسی کلمه overteaching
:
فرایند یا عمل آموزش بیش از حد دانشآموزان به گونهای که یادگیری مستقل و خلاقیت به چالش کشیده شود.