معنی فارسی overthinly
B1به صورت بیش از حد نازک، در حالی که به نحوی ناکافی یا غیر مؤثر انجام میشود.
In a manner that is excessively thin or not substantial enough.
- ADVERB
example
معنی(example):
او سبزیجات را بیش از حد نازک برای سالاد برش زد.
مثال:
She sliced the vegetables overthinly for the salad.
معنی(example):
رنگ بیش از حد نازک زده شد که نیاز به یک لایه دوم داشت.
مثال:
The paint was applied overthinly, requiring a second coat.
معنی فارسی کلمه overthinly
:
به صورت بیش از حد نازک، در حالی که به نحوی ناکافی یا غیر مؤثر انجام میشود.