معنی فارسی overtippled
B1چکیده شده به حالتی که سطحی مملو از پدیدههای ریز مانند قطرات آب یا دیگر اشیاء باشد.
Describes a surface that is decorated or marked by a series of small droplets or particles.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح با قطرات باران چکیده شده بود.
مثال:
The surface was overtippled with raindrops.
معنی(example):
مقعد چکیدهشده در نور خورشید میدرخشید.
مثال:
The overtippled puddle glistened in the sunlight.
معنی فارسی کلمه overtippled
:
چکیده شده به حالتی که سطحی مملو از پدیدههای ریز مانند قطرات آب یا دیگر اشیاء باشد.