معنی فارسی overtires
B1بیش از حد خسته کردن به معنای ایجاد فشار یا فرسودگی بیشتر از حد معمول بر روی یک شیء یا سیستم.
To tire something beyond its normal limits.
- verb
verb
معنی(verb):
To tire excessively.
معنی(verb):
To become excessively tired.
example
معنی(example):
من مجبورم ماشین را بیش از حد خسته کنم تا کار را تمام کنم.
مثال:
I have to overtire the machine to complete the job.
معنی(example):
بیش از حد خسته کردن میتواند به سایش و پارگی سریعتر منجر شود.
مثال:
Overtires can lead to faster wear and tear.
معنی فارسی کلمه overtires
:
بیش از حد خسته کردن به معنای ایجاد فشار یا فرسودگی بیشتر از حد معمول بر روی یک شیء یا سیستم.