معنی فارسی overtreatment
B2زیادهروی در درمان، به معنای ارائه درمانهای غیرضروری یا اضافی به یک بیمار که ممکن است به آسیب برساند.
The practice of administering excessive medical treatment, which can lead to negative effects.
- NOUN
example
معنی(example):
زیادهروی در درمان یک بیمار ممکن است بیشتر از سود، آسیب به همراه داشته باشد.
مثال:
Overtreatment of a patient can cause more harm than good.
معنی(example):
پزشک با احتیاط عمل کرد تا از زیادهروی در درمان جلوگیری کند.
مثال:
The doctor was cautious to avoid overtreatment.
معنی فارسی کلمه overtreatment
:
زیادهروی در درمان، به معنای ارائه درمانهای غیرضروری یا اضافی به یک بیمار که ممکن است به آسیب برساند.