معنی فارسی overtrodden

B1

مسیر یا جاده‌ای که به دلیل تردد زیاد دچار آسیب یا فرسایش شده است.

A path or track that has been worn down due to excessive foot traffic.

example
معنی(example):

مسیر له شده در جنگل پیاده‌روی را آسان‌تر کرد.

مثال:

The overtrodden path through the forest made walking easier.

معنی(example):

بسیاری از حیوانات مسیرهای له شده را ترجیح می‌دهند که دیگر موجودات در آنجا قدم گذاشته‌اند.

مثال:

Many animals prefer the overtrodden trails where other creatures have walked.

معنی فارسی کلمه overtrodden

: معنی overtrodden به فارسی

مسیر یا جاده‌ای که به دلیل تردد زیاد دچار آسیب یا فرسایش شده است.