معنی فارسی overtumble

B1

افراط در توضیح یا بیان؛ اشاره به وضعیتی که کسی، ایده یا نظری را بیش از حد پیچیده می‌کند.

To elaborate excessively on a point or idea, making it convoluted.

example
معنی(example):

او وقتی سعی می‌کند ایده‌هایش را توضیح دهد، تمایل به افراط دارد.

مثال:

He tends to overtumble when trying to explain his ideas.

معنی(example):

در مورد نقطه‌نظرت افراط نکن؛ آن را واضح نگه‌دار.

مثال:

Don't overtumble on your point; keep it clear.

معنی فارسی کلمه overtumble

: معنی overtumble به فارسی

افراط در توضیح یا بیان؛ اشاره به وضعیتی که کسی، ایده یا نظری را بیش از حد پیچیده می‌کند.