معنی فارسی overtyped

B1

زمانی که اطلاعاتی بیشتر از آنچه لازم است وارد شده باشد.

Having typed more than necessary.

verb
معنی(verb):

To type on top of something already typed.

مثال:

You can produce the yen sign ¥ by overtyping an equals sign = on a letter Y.

example
معنی(example):

نامم را روی فرم اضافه نوشتم.

مثال:

I overtyped my name on the form.

معنی(example):

او متوجه شد که پاسخ‌ها را اضافی نوشته است.

مثال:

She realized she had overtyped the answers.

معنی فارسی کلمه overtyped

: معنی overtyped به فارسی

زمانی که اطلاعاتی بیشتر از آنچه لازم است وارد شده باشد.