معنی فارسی overused
B1استفاده فراوان از چیزی، به معنی اینکه چیزی بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته و تازگی خود را از دست داده است.
Having been used too often; lacking freshness or originality.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Used too much, or too often
معنی(adjective):
(of a word or phrase) hackneyed or clichéd
example
معنی(example):
آن عبارت آنقدر استفاده بیش از حد شده است که معنای خود را از دست داده است.
مثال:
That phrase is so overused that it has lost its meaning.
معنی(example):
بسیاری از عبارات استفاده شده بسیار زیاد میتواند نوشتن را غیر اصلی جلوه دهد.
مثال:
Many overused expressions can make writing seem unoriginal.
معنی فارسی کلمه overused
:
استفاده فراوان از چیزی، به معنی اینکه چیزی بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته و تازگی خود را از دست داده است.