معنی فارسی overwealth

B1

ثروت بیش از حد، وضعیتی که در آن افراد دارای ثروت قابل توجهی هستند که ممکن است در روابط اجتماعی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.

Excessive wealth; a condition where a person possesses more money or assets than is typical or necessary.

example
معنی(example):

ثروت زیاد او باعث شد که نتواند با دیگران ارتباط بر قرار کند.

مثال:

His overwealth made it hard for him to relate to others.

معنی(example):

بسیاری استدلال می‌کنند که ثروت زیاد می‌تواند به انزوا منجر شود.

مثال:

Many argue that overwealth can lead to isolation.

معنی فارسی کلمه overwealth

: معنی overwealth به فارسی

ثروت بیش از حد، وضعیتی که در آن افراد دارای ثروت قابل توجهی هستند که ممکن است در روابط اجتماعی آن‌ها تأثیر منفی بگذارد.