معنی فارسی oviferous
B1تخمگذار؛ نوعی جانور که برای تولید مثل تخم میگذارد.
Referring to species that reproduce by laying eggs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گونهٔ تخمگذار تخم میگذارد تا جفتگیری کند.
مثال:
The oviferous species lays eggs to reproduce.
معنی(example):
برخی از جانوران تخمگذار استراتژیهای تولیدمثلی منحصر به فردی دارند.
مثال:
Some oviferous animals have unique reproductive strategies.
معنی فارسی کلمه oviferous
:
تخمگذار؛ نوعی جانور که برای تولید مثل تخم میگذارد.