معنی فارسی ovigenic
B1تخمزا؛ عاملی که به تولید تخم وابسته است.
Pertaining to the production and generation of eggs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایندهای تخمزا میتوانند بین گونهها بسیار متفاوت باشند.
مثال:
Ovigenic processes can vary greatly between species.
معنی(example):
مطالعهٔ عوامل تخمزا به نوآوریهای کشاورزی کمک میکند.
مثال:
Studying ovigenic factors aids in agricultural innovations.
معنی فارسی کلمه ovigenic
:
تخمزا؛ عاملی که به تولید تخم وابسته است.