معنی فارسی ovula
B1تخمک کوچک یا تخم در گیاهان که میتواند به تولید گیاه جدید کمک کند.
A small egg or ovum, particularly in the realm of botany.
- NOUN
example
معنی(example):
اوولای یک تخم کوچک است، به ویژه در زمینه گیاهان.
مثال:
An ovula is a small egg, especially in the context of plants.
معنی(example):
دانشمند اوولا را زیر میکروسکوپ بررسی کرد تا ساختار آن را مطالعه کند.
مثال:
The scientist examined the ovula under a microscope to study its structure.
معنی فارسی کلمه ovula
:
تخمک کوچک یا تخم در گیاهان که میتواند به تولید گیاه جدید کمک کند.