معنی فارسی owe it to oneself to do something
B2بدهکار بودن به خود، به معنی مسئولیت داشتن برای انجام کارهایی که به نفع خودتان است.
To have a moral obligation to do something beneficial for oneself.
- IDIOM
example
معنی(example):
تو باید به خودت این استراحت و آرامش را بدهی.
مثال:
You owe it to yourself to take a break and relax.
معنی(example):
او باید به خودش این امکان را میداد تا به رویاهایش برسد.
مثال:
She owed it to herself to pursue her dreams.
معنی فارسی کلمه owe it to oneself to do something
:
بدهکار بودن به خود، به معنی مسئولیت داشتن برای انجام کارهایی که به نفع خودتان است.