معنی فارسی ox-tongue

B2

نوعی گیاه که به عنوان علف‌های هرز در برخی مناطق رشد می‌کند و برخی از انواع آن خوراکی هستند.

A plant species known for its long, narrow leaves, some of which can be consumed.

example
معنی(example):

گیاه زبان گاو دارای برگ‌های بلند و مسطح است.

مثال:

The ox-tongue plant has long, flat leaves.

معنی(example):

برخی از گونه‌های زبان گاو خوراکی هستند.

مثال:

Some species of ox-tongue are edible.

معنی فارسی کلمه ox-tongue

: معنی ox-tongue به فارسی

نوعی گیاه که به عنوان علف‌های هرز در برخی مناطق رشد می‌کند و برخی از انواع آن خوراکی هستند.