معنی فارسی oxhead
B1سر یا نمای گاو که معمولاً در هنر یا نمادشناسی بهکار میرود.
The head or representation of an ox, often used in art or symbolism.
- NOUN
example
معنی(example):
مجسمه نمایی از سر گاو به عنوان موضوع مرکزی داشت.
مثال:
The sculpture featured an oxhead as a central theme.
معنی(example):
سر گاو در بسیاری از فرهنگها نماد قدرت است.
مثال:
An oxhead symbolizes strength in many cultures.
معنی فارسی کلمه oxhead
:
سر یا نمای گاو که معمولاً در هنر یا نمادشناسی بهکار میرود.