معنی فارسی oxy
B1اُکسی، پیشوندی در زبان انگلیسی که به معنای اکسیژن یا وابسته به آن است.
A prefix used in various scientific terms to denote oxygen.
- noun
noun
معنی(noun):
The bivalent R-O-R functional group found in ethers.
example
معنی(example):
اُکسی پیشوندی است که در شیمی برای نشاندادن وجود اکسیژن استفاده میشود.
مثال:
Oxy is a prefix used in chemistry to indicate the presence of oxygen.
معنی(example):
در کلمه 'اکسیداسیون'، 'اُکسی' به فرآیندی اشاره دارد که شامل اکسیژن است.
مثال:
In the word 'oxidation', 'oxy' signifies a process involving oxygen.
معنی فارسی کلمه oxy
:
اُکسی، پیشوندی در زبان انگلیسی که به معنای اکسیژن یا وابسته به آن است.