معنی فارسی pabulatory
B1پابیولاری، به شیوهای آموزشی که به تبادل و یادگیری زبان میپردازد.
Related to teaching or learning language through exchange and communication.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فروم بهصورت پابیولاری بود و درباره زبان بحث میکرد.
مثال:
The forum was pabulatory in nature, discussing language.
معنی(example):
رویکرد آنها پابیولاری بود و بر ارتباط تمرکز داشت.
مثال:
Their approach was pabulatory, focusing on communication.
معنی فارسی کلمه pabulatory
:
پابیولاری، به شیوهای آموزشی که به تبادل و یادگیری زبان میپردازد.