معنی فارسی pacable
B2آرام و قابل آرامش، به راحتی میتوان آن را آرام کرد.
Able to be calmed or pacified.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سگ آرام به سرعت پس از طوفان رعد و برق آرام شد.
مثال:
The pacable dog quickly calmed down after the thunderstorm.
معنی(example):
او طبیعتی آرام دارد که همه آن را دلگرمکننده مییابند.
مثال:
She has a pacable nature that everyone finds comforting.
معنی فارسی کلمه pacable
:
آرام و قابل آرامش، به راحتی میتوان آن را آرام کرد.