معنی فارسی pachydermic
B1پاشیدرماکی، به شرایطی اطلاق میشود که با ضخامت غیرطبیعی پوست همراه است.
Relating to or characterized by thickened skin.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شرایط پاشیدرماکی میتواند بر روی تحرک تاثیر بگذارد.
مثال:
Pachydermic conditions can affect mobility.
معنی(example):
او با یک اختلال پاشیدرماکی تشخیص داده شد.
مثال:
She was diagnosed with a pachydermic disorder.
معنی فارسی کلمه pachydermic
:
پاشیدرماکی، به شرایطی اطلاق میشود که با ضخامت غیرطبیعی پوست همراه است.