معنی فارسی pacifiable
B2قابل آرام کردن یا صلح پذیر.
Able to be calmed or made peaceful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
وضعیت پس از میانجیگری قابل آرامش بود.
مثال:
The situation was pacifiable after the mediation.
معنی(example):
او متوجه شد که خشم او با یک عذرخواهی ساده آرامشپذیر است.
مثال:
He found her anger pacifiable with a simple apology.
معنی فارسی کلمه pacifiable
:
قابل آرام کردن یا صلح پذیر.