معنی فارسی pactional
B2عملی، مرتبط با عمل و اقدامات اجرایی در مدیریت یا برنامهریزی.
Relating to actions and practical steps taken in management or planning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
توافقات عملی برای موفقیت پروژه ضروری بود.
مثال:
The pactional agreements were essential for the project's success.
معنی(example):
او بر روی استراتژیهای عملی برای بهبود دینامیک تیم تمرکز کرد.
مثال:
She focused on pactional strategies for better team dynamics.
معنی فارسی کلمه pactional
:
عملی، مرتبط با عمل و اقدامات اجرایی در مدیریت یا برنامهریزی.