معنی فارسی paddy
B1 /ˈpædi/پادی، برنجی است که هنوز از مرحله برداشت در غلاف قرار دارد و معمولاً در مزارع خاصی کشت میشود.
Unmilled rice still in its husk.
- noun
noun
معنی(noun):
Rough or unhusked rice, either before it is milled or as a crop to be harvested.
معنی(noun):
A paddy field, a rice paddy; an irrigated or flooded field where rice is grown.
example
معنی(example):
پادی برنجی است که هنوز در غلاف خود قرار دارد، قبل از اینکه پردازش شود.
مثال:
Paddy is rice that is still in its husk, before it is processed.
معنی(example):
کشاورزان در مزارع غرقابی پادی را میکارند تا رشد مناسب را تضمین کنند.
مثال:
Farmers grow paddy in flooded fields to ensure proper growth.
معنی فارسی کلمه paddy
:
پادی، برنجی است که هنوز از مرحله برداشت در غلاف قرار دارد و معمولاً در مزارع خاصی کشت میشود.