معنی فارسی padrino
B1پدرخوانده، شخصی که در مراسم مذهبی به عنوان مربی و یا حمایت کننده فردی دیگر انتخاب میشود و بعد از آن نقش حمایتی او را در زندگی آن فرد ایفا میکند.
A male godparent, someone who takes on a mentoring role.
- NOUN
example
معنی(example):
او پدرخوانده اوست و او را در زندگی راهنمایی میکند.
مثال:
He is her padrino, guiding her through life.
معنی(example):
یک پدرخوانده معمولاً نقش راهنما را بر عهده میگیرد.
مثال:
A padrino often takes on a mentorship role.
معنی فارسی کلمه padrino
:
پدرخوانده، شخصی که در مراسم مذهبی به عنوان مربی و یا حمایت کننده فردی دیگر انتخاب میشود و بعد از آن نقش حمایتی او را در زندگی آن فرد ایفا میکند.