parodistically
به شیوه‌ای که خاصیت پارودی دارد، به طور طنزآمیز یا کنایه‌آمیز.
parodists
کسانی که در ایجاد پارودیا و تقلید هنری مهارت دارند.
parodize
تقلید کردن، به ویژه به صورت طنز آمیز و انتقادی.
parodoi
تقلیدها یا پارودهایی از متون که به طور خاص بر جنبه‌های طنز یا انتقادی تأکید می‌کنند.
parodontia
زمینه‌ای از دندانپزشکی که به بررسی و درمان بیماری‌های لثه و بافت‌های اطراف دندان می‌پردازد.
parodontitia
پاردونتیس، یک بیماری التهابی است که با آسیب به بافت‌های حمایتی دندان‌ها همراه است.
parodontitis
پاردونتیس، به التهاب مزمن لثه‌ها و ساختارهای حمایتی دندان‌ها اطلاق می‌شود.
parodontium
پاردونتیوم به ساختارهای حمایت کننده دندان‌ها اطلاق می‌شود.
parodos
پارودوس، به ورودی‌های تئاتر در یونان باستان اشاره دارد.
parodus
پارودوس، به نوعی موجود دریایی اشاره دارد که در آب‌های عمیق زندگی می‌کند.
paroecy
پاروکی، به زندگی در خارج از مکان اصلی و بومی اشاره دارد.
paroecious
پاروئیسی، اصطلاحی در زیست‌شناسی که به گیاهانی اشاره دارد که اندام‌های تولید مثل نر و ماده آن‌ها در افراد متفاوت قرار دارد.
paroeciously
به‌طور پاروئیسی، به شیوه‌ای اشاره دارد که در آن گیاهان اندام‌های تولید مثل نر و ماده خود را بر روی افراد مختلف دارند.
paroeciousness
پاروئیسی بودن، ویژگی یا حالت گیاهانی که در آن اندام‌های تولید مثل نر و ماده بر روی افراد مختلف قرار دارند.
paroecism
پاروئیسیسم، اصطلاحی در زیست‌شناسی برای توصیف ویژگی‌های تولید مثل گیاهان پاروئیسی.
paroemia
پاروئیمیا، واژه‌ای برای توصیف جملات و اصطلاحات پسندیده و مثل‌ها.
paroemiac
پاروئیمیایی، به ویژگی‌هایی اشاره دارد که شامل مثل‌ها و حکایت‌های معنادار است.
paroemiographer
پاروئیوگراف، شخصی که ضرب‌المثل‌ها را جمع‌آوری و مستند می‌کند.
paroemiography
پاروئیوگرافی، علم جمع‌آوری و مطالعه ضرب‌المثل‌ها.
paroemiology
پاروئیولوژی، علم مطالعه و تحلیل ضرب‌المثل‌ها و نقش آن‌ها در فرهنگ.
paroemiologist
پاروئیولوژیست، فردی که در زمینه مطالعه ضرب‌المثل‌ها تحقیق می‌کند.
paroicous
پاروئیوس، مربوط به نوع خاصی از گیاهان که ویژگی‌های خاصی دارند.
parolable
قابل گفت‌وگو، به معنای اینکه توافقات می‌توانند به صورت شفاهی بیان شوند.
parolee
فردی که به طور مشروط از زندان آزاد شده است و باید شرایط خاصی را رعایت کند.
parolees
افرادی که به طور مشروط از زندان آزاد شده‌اند و باید شرایط خاصی را رعایت کنند.
paroler
شخصی که مسئولیت نظارت بر افراد تحت آزادی مشروط را بر عهده دارد.
parolers
افرادی که مسئولیت نظارت بر افراد تحت آزادی مشروط را بر عهده دارند.
parolfactory
سیستم حسی مربوط به تشخیص بویایی و عطرها.
paroli
استراتژی شرط‌بندی که در آن شرط بعد از هر برد دو برابر می‌شود.
parolist
پارولیست به فردی اطلاق می‌شود که توانایی خوبی در ایجاد یا بحث درباره جملات و عبارات دارد.
parols
پارول‌ها نوعی تزئینات جشنواره‌ای هستند که معمولاً در مناسبت‌ها و تعطیلات استفاده می‌شوند.
paromoeon
پارومئون به استفاده از کلمات با صداهای مشابه در گفتار یا نوشتار اشاره دارد.
paromologetic
پارومولوژتیک به نوعی از ارجاعاتی اطلاق می‌شود که بر اساس صحت و اعتبار (توافق) است.
paromology
پارومولوژی به بررسی شباهت‌ها در بیان و نحوه تأثیر آن‌ها بر معنا اشاره دارد.
paromologia
پارومولوژیا به مفهوم تأیید و استدلال در گفتگو مربوط می‌شود.
paromphalocele
پارومفالوسل، نوعی ناهنجاری مادرزادی است که طی آن اعضای داخلی بدن، به ویژه روده‌ها، از ناحیه نافی در خارج قرار دارند.
paromphalocelic
پارومفالوسلیک به شرایط یا ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به نوعی به پارومفالوسل مرتبط هستند.
paronychia
پارونیشیا، عفونتی است که به ناحیه‌ای که در کنار ناخن‌هاست، تأثیر می‌گذارد و ممکن است باعث قرمزی و ورم شود.
paronychial
پارونیشیال به ناحیه اطراف ناخن مرتبط است که ممکن است در اثر عفونت آسیب ببیند.
paronychium
پارونیشیوم به لایه‌ای اطلاق می‌شود که دور ناخن‌ها قرار دارد و در سلامت ناخن‌ها نقش مهمی دارد.