pyrollogical
مربوط به علم پیرولوژی یا فرایندهای مرتبط با حرارت و تجزیه مواد.
pyrology
علم مطالعه تجزیه حرارتی مواد و فرایندهای مرتبط.
pyrological
پیروگرافی به بررسی و مطالعه آتش و خصوصیات آن اشاره دارد.
pyrologies
پیروگرافی‌ها به علوم و مطالعات مختلف در ارتباط با آتش اشاره دارند.
pyrologist
پیروگرافیست به شخصی گفته می‌شود که در زمینه‌ی مطالعه و تحقیقات مربوط به آتش تخصص دارد.
pyromachy
پیروماخی به نبرد یا مبارزه‌ای با استفاده از آتش اشاره دارد.
pyromagnetic
پیرو مغناطیسی به موادی اشاره دارد که خواص مغناطیسی آن‌ها تحت تأثیر دما قرار می‌گیرد.
pyromancer
پیرو مانسر به فردی اطلاق می‌شود که در سحر و جادو قادر به کنترل آتش است.
pyromancy
پیرو مانسی، هنر یا علم پیش‌بینی آینده از طریق آتش یا حرکات آن به حساب می‌آید.
pyromaniacal
پیرو مانیاکی به حالتی گفته می‌شود که فرد از آتش شعله‌ور شدن لذت می‌برد و معمولاً به آتش زدن می‌پردازد.
pyromantic
پیرو مانتیک به معنای توانایی ارتباط با آتش و کنترل آن است.
pyromeconic
اسید پیرو میکونیک، یک ترکیب شیمیایی است که در برخی از فرایندهای صنعتی به کار می‌رود.
pyromellitic
پیرو ملتیلیک به گروهی از ترکیبات اشاره دارد که در صنعت شیمی استفاده می‌شود.
pyrometallurgical
پیرو متالورژیکی به فرآیندهای مربوط به استخراج و تصفیه فلزات با استفاده از حرارت اشاره دارد.
pyrometamorphic
پیرو متامورفیک، به نوعی از سنگ‌ها اطلاق می‌شود که در اثر دما و فشار بالا از سنگ‌های دیگر تشکیل می‌شوند.
pyrometamorphism
پیرو متامورفیسم، فرایندی است که در آن سنگ‌ها به دلیل دماهای زیاد تغییر می‌کنند و به نوعی دیگر تبدیل می‌شوند.
pyrometry
پیرو مترکی، علمی است که به اندازه‌گیری دماهای بالا در محیط‌های مختلف می‌پردازد.
pyrometric
پیرو متریک، مربوط به ابزارها و روش‌های اندازه‌گیری دماهای بالا است.
pyrometrical
پیرو متریک، به تکنیک‌ها و رویه‌های مربوط به اندازه‌گیری دماهای بالا اشاره دارد.
pyrometrically
به‌صورت پیرو متریکی، به کارهای مربوط به اندازه‌گیری دماهای بالا اشاره دارد.
pyromorphidae
پیروامورفیده، خانواده‌ای از حشرات که شامل گونه‌های مختلفی می‌شود و عموماً به رنگ‌های قرمز و سیاه دیده می‌شوند.
pyromorphism
پیروامورفیسم، توانایی تغییر خواص یک ماده به دلیل تغییر دما، به ویژه در علم مواد.
pyromorphous
پیروامورفوس، مواد معدنی که به دلیل حرارت تغییر شکل می‌دهند.
pyromotor
پیرو موتور، دستگاهی که انرژی حرارتی را به کار مکانیکی تبدیل می‌کند.
pyromucate
پیروماکات، یک ترکیب شیمیایی که برای کاربرد در مواد خاص طراحی شده است.
pyromucic
اسید پیروماکیک، ترکیبی که در نتیجه سوختن مواد آلی خاص ایجاد می‌شود.
pyromucyl
پیروماسیل، ترکیبی شیمیایی که در فرآیندهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.
pyronaphtha
پیرو نفتی، ماده‌ای شیمیایی که به عنوان حلال در صنعت به کار می‌رود.
pyrone
پیروون، ترکیبی شیمیایی که در محصولات طبیعی یافت می‌شود.
pyronema
پیرونما، نوعی قارچ که در خاک وجود دارد.
pyrones
پیروها، ترکیبات شیمیایی که در شیمی آلی استفاده می‌شوند.
pyronine
پیروئین، رنگی که در صنایع مختلف به کار می‌رود.
pyronines
پیروین‌ها نوعی رنگ‌دانه هستند که معمولاً در آزمایش‌های علمی و در علوم دارویی کاربرد دارند.
pyroninophilic
پیروینوفیلیک به سلول‌هایی اشاره دارد که به رنگ‌دانه‌های پیروین تمایل دارند و معمولاً در تحقیقات بیولوژیکی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
pyronyxis
پیرو نیکسی به فرآیندهایی اشاره دارد که در اکولوجی و بوم‌شناسی مورد توجه قرار می‌گیرد.
pyronomics
پیرو نیکومیک به بررسی و تحلیل اثرات آتش بر روی مواد و محیط زیست اشاره دارد.
piroot
پیروت لفظی است که در متون تاریخی و ادبیات به کار می‌رود.
pyropen
پیروپن ابزاری است که برای کنترل و اعمال حرارت در صنایع دستی و کارهای دقیق استفاده می‌شود.
pyrophanite
پیریوفانیت، یک ماده معدنی پیچیده که شامل سیلیکات منیزیم و آهن می‌شود و در کاربردهای صنعتی استفاده می‌شود.
pyrophanous
پیریوفانوس به ویژگی‌هایی اشاره دارد که در آنها نور به طور خاصی در مواد پراکنده می‌شود.