معنی فارسی pyrollogical

B2

مربوط به علم پیرولوژی یا فرایندهای مرتبط با حرارت و تجزیه مواد.

Relating to pyrolysis or the science of heat treatment.

example
معنی(example):

مطالعه جنبه‌های پیرولژیک درمان حرارتی را شامل می‌شد.

مثال:

The study included pyrollogical aspects of heat treatment.

معنی(example):

کار او شامل یک جنبه قابل توجه پیرولژیک است.

مثال:

Her work has a significant pyrollogical component.

معنی فارسی کلمه pyrollogical

: معنی pyrollogical به فارسی

مربوط به علم پیرولوژی یا فرایندهای مرتبط با حرارت و تجزیه مواد.