piscinal
محیطی که به زندگی آبی و اکوسیستمهای آبی مربوط میشود.
piscinity
وجود یا وضعیت زندگی در محیطهای آبی.
piscis
نشانهای در نجوم که نماد آن دو ماهی است.
pisgah
نقطهای بلند و مشرف به منظرهای وسیع.
pishaug
موجودی افسانهای یا زیستشناختی در آب، به ویژه در سنت محلی.
pished
مست یا گلابی بودن به معنی حالتی است که فرد تحت تاثیر الکل قرار دارد.
pishes
ادرار کردن، عمل دفع مایعات بدن از طریق مثانه.
pishing
عمل انجام ادرار، معمولاً در مکانهای عمومی.
pishpash
حالت سبکی که در آن فرد بدون اهمیت به مسائل جدی رفتار میکند.
pishposh
نظری بیاهمیت یا بیمعنی که به سادگی رد میشود.
pishquow
صدای غیررسمی یا بیپروایی که میتواند نشانگر شگفتی یا ترس باشد.
pishu
پیشو، نژادی از گربهها که به خاطر رفتار بازیگوش و اجتماعی خود شهرت دارد.
pisidium
پیسیدیم، نوعی از نرمتنان که در آبهای شیرین زندگی میکند و دارای دو پوسته است.
pisistance
پیسیتنس، اصطلاحی برای توصیف ایستادگی و مقاومت در مقابل چالشها و مشکلات.
pisistratean
پیسستراتوس، نام شخصیت تاریخی و اصلاحات او در آتن باستان که بر روی دموکراسی تأثیر گذاشت.
pisistratidae
پیسستراتید، خانوادهای از موجودات که در خصوصیات و تنوع زیستی خاصی شناخته شده است.
pisk
پیک کردن، به معنای انتخاب یا گزینش چیزی.
piskun
پیسکون، نوعی حشره کوچک که به دلیل خصوصیات خاص خود مورد توجه است.
pismirism
پیسیرنیسم، فلسفهای که دربارهٔ ذهن و تجربیات ذهنی بحث میکند.
piso
پیسو، واحد پول رسمی فیلیپین.
pisolites
پیسولیتها، سنگهای رسوبی که در فرایند رسوبگذاری شکل میگیرند.
pisolitic
بافت پیسولیتیک به بافتی اشاره دارد که در آن دانهها به صورت گرد و کوچک وجود دارند.
pisonia
پیسونیا، گروهی از گیاهان گلدار که ویژگیهایی همچون برگهای بزرگ دارند.
pisote
پیزوت، نوعی پستاندار از خانواده راسوها که در مناطق گرمسیری آمریکای مرکزی و جنوبی زندگی میکند.
pissasphalt
پیزا صبح آسفالت، اشاره به سطوح خیابانی در شهرها که تحت تاثیر آلودگی قرار دارند.
pissodes
پیزودها، نوعی سوسکها که معمولاً به محصولات زراعی آسیب میزنند.
pist
پیز کردن، به معنای فشردن یا قفل کردن چیزی است.
pistache
پسته، نوعی آجیل محبوب که در دسرها و خوراکیها استفاده میشود.
pistaches
پستهها، خوراکیهای خوشمزهای که معمولاً در مهمانیها مصرف میشوند.
pistacia
پسته، درختی از خانواده آناکاردیاسه است که میوههای آن به عنوان مغز خوراکی مورد استفاده قرار میگیرد.
pistareen
کسی که گل پستههای را جمعآوری میکند یا به آن عشق میورزد.
pisteology
علم و مطالعه مربوط به پیستهای اسکی و ویژگیهای آنها.
pistia
نوعی گیاه آبی از خانواده آروکاریا که در سطح آب شناور میشود.
pistic
ویژگیهای خاص و منحصر به فرد که به یک اثر هنری یا بیان تعلق دارد.
pistick
ابزاری برای نوشتن یا ترسیم که معمولاً به عنوان پستهک شناخته میشود.
pistillaceous
پیستیلار به گیاهانی اطلاق میشود که دارای ساختار خاصی در گلها و میوههای خود هستند.
pistillar
پیستیلار به بخشی از گیاهان که به قسمتهای زایشی ماده مربوط میشود اشاره دارد.
pistillary
پیستیلار به فرایندها و ویژگیهای مربوط به ساختارهای زایشی ماده گیاهان اشاره دارد.
pistillid
پیستیلید به نوعی سلول یا ساختار در داخل گل و گیاهان زایشی اطلاق میشود.