plumbage
پرپشتی به مجموعهای از پرها یا ویژگیهای پرندگی اشاره دارد.
plumbagin
پلاومادین یک ترکیب شیمیایی است که از گیاهان خاصی استخراج میشود و کاربردهای دارویی دارد.
plumbaginaceae
خانوادهای از گیاهان گلدار که معمولاً به علت خاصیت دارویی و زیباییشناسی آنها کشت میشوند.
plumbaginaceous
قید یا صفت مربوط به خانواده پلامبگیناسه، مخصوصاً در زمینهٔ گیاهشناسی.
plumbagine
یک ترکیب شیمیایی که به طور سنتی برای خاصیتهای درمانیاش مورد استفاده قرار میگیرد.
plumbaginous
ویژگیهایی که به خانواده پلامبگیناسه (لیدوورتها) مربوط میشود.
plumbean
رنگی مایل به بنفش که شبیه به رنگ میوه آلو است.
plumbery
شرایط و مهارتهای مربوط به لولهکشی و تأسیسات مربوط به آن.
plumberies
لولهکشیها به مجموعهای از لولهها اشاره دارد که برای انتقال آب و فاضلاب در یک ساختمان یا منطقه طراحی شدهاند.
plumbership
مدرک یا مجوزی است که به یک فرد اجازه میدهد بهعنوان لولهکش مشغول به کار شود.
plumbet
ابزاری است که در ساخت و ساز برای اندازهگیری دقیق عمودی استفاده میشود.
plumbicon
نوعی تکنولوژی دوربین است که برای ضبط و پخش تصویر استفاده میشود.
plumbiferous
به سنگها یا مواد معدنی اشاره دارد که حاوی سرب هستند.
plumbings
به مجموعهای از لولهها و اتصالات در یک ساختمان اطلاق میشود که برای انتقال آب طراحی شدهاند.
plumbisms
پلمبیسمها، عبارات یا اصطلاحاتی هستند که به طور خاص به حوزه لولهکشی مربوط میشوند و ممکن است در مکالمات عادی یا فنی استفاده گردند.
plumbisolvent
حلال پلمبی، مادهای است که به طور خاص برای حل کردن چسبها یا آلودگیها در لولهکشی طراحی شده است.
plumbite
پلمبیت، نوعی ماده معدنی است که به عنوان یکی از کافیهای سرب شناخته میشود.
plumblessness
پلمبلسنس به وضعیتی اشاره دارد که در آن سیستم لولهکشی وجود ندارد و مشکلاتی را در تأمین آب ایجاد میکند.
plumbness
پلمبنیس به حالت عمودی بودن یا تراز بودن یک ساختار اشاره دارد.
plumbog
پلمباگ اصطلاحی قدیمی است که به مواد یا ابزارهای مربوط به لولهکشی در گذشته اشاره دارد.
plumbojarosite
پلومبوجاروسیت، یک کانی فلزی حاوی سرب و آهن که معمولاً در معادن یافت میشود.
plumboniobate
پلومبونیوبات، یک ترکیب معدنی سرب و نیوبیم که در تولید الکترونیک کاربرد دارد.
plumbosolvency
پلومبوسولونسی، توانایی یک حلال برای حل کردن سرب و بررسی آن در مسائل زیستمحیطی.
plumbosolvent
پلومبوسولونت، حلالی که قادر به حل کردن سرب و بهینهسازی استخراج آن از منابع طبیعی است.
plumbum
پلومبوم، واژهای لاتین برای نشان دادن عنصر شیمیایی سرب.
plumbums
پلومبومها، اشکال مختلف عنصر سرب که در صنایع مختلف به کار میروند.
plumcot
پلومکات، نوعی میوه هیبریدی است که از ترکیب آلو و زردآلو به دست میآید.
plumdamas
پلومداماس، نوعی آلو است که به خاطر طعم و شیرینیاش شناخته میشود.
plumdamis
پلومدیمیس، نوعی آلو با طعمی خاص و خوشمزه است.
plumeless
بدون آلو، به حالتی اشاره دارد که میوهای بر روی درخت یا گیاه وجود ندارد.
plumelet
پلوملت، به گروهی کوچک از پرها یا موهای نرم اطلاق میشود.
plumelets
پلوملتها، جمع پلوملت هستند و به پرهای ظریف و کوچک اشاره دارند.
plumelike
طرز طراحی یا شکلی که شبیه به یک پلوم است، بهویژه در مورد مواد نرم و خمیده.
plumemaker
شخصی که حرفهاش ساخت یا طراحی پلومها است.
plumemaking
فرآیند یا فن ساخت پلوم، از طراحی تا اجرای آن.
plumeopicean
مربوط به یا مرتبط با محیطهای دریایی که دارای ویژگیهای خاص هستند.
plumeous
دارای کیفیتی شبیه به پلوم، نرم و سبک و عموماً مربوط به مواد یا بافتهای نازک.
plumer
شخصی که حرفهاش جدا کردن پر از پرندگان است، معمولاً برای استفادههای تجاری.
plumery
گلخانه، جایی که در آن گلها و گیاهان بزرگ و پرورش داده میشوند.
plumet
پلو مت، وزنهای است که بر روی نوار اندازهگیری برای حفظ تراز قرار میگیرد.